آدم شناسی در 5 دقیقه: چگونه میتوان به شخصیت افراد پی برد؟
فرض کنید که ما دستگاهی برای شناخت آدمها داشته باشیم و هنگامیکه افراد را از برابر این دستگاه میگذرانیم خصوصیات اخلاقی و رفتاری فرد را به ما نشان دهد و هر صفت را برحسب شدت و ضعف از صفر تا صد مشخص نماید. در آن صورت میزان درستکاری، صداقت، هوش، مهربانی، جدیت، روانپریشی، وفاداری، عقلانیت، پرکاری، مسئولیتپذیری، رفتار تکانشی،.. هر کس معلوم خواهد شد و بهراحتی خواهیم توانست دوست، همکار، همسایه، همسر دلخواه را انتخاب کرده و یا از افراد نامطلوب دوری کنیم. دست یافتن به چنین ابزاری آرزوی دیرینه بشر بوده است و در راه نیل به آن آگاهانه یا ناخودآگاه تلاش بسیار کرده است. جمجمهشناسی، چشمخوانی، پیشانیخوانی و چهرهشناسی ازجمله تلاشهای بشر برای دستیابی به ابزار شناخت دیگران بوده است.
در دهههای اخیر تلاش شد شخصیتشناسی مبنای علمی بیابد و افراد مختلفی سعی در ارائه ابزار این مبحث نمودند اما با تمام هزینههای مادی و فکری که در این راه شده است متأسفانه یا خوشبختانه هیچ ملاک قطعی برای قضاوت و شناخت قاطعانه شخصیت انسانها تا به امروز معرفی نشده است. با توجه به این مقدمه، سؤال این است که پس تکلیف چیست؟ ما در زندگی روزمره خود نیاز داریم که اطرافیانمان را بشناسیم و با کسانی که شایسته هستند رابطه دوستی، همکاری، همسایگی و همسری برقرار سازیم. چه ابزاری برای این کار داریم؟
ابزارهای آدمشناسی:
در ابتدا با اطمینان بگویم که تاکنون هیچ روش قطعی برای شناخت آدمی ایجاد نشده است و اگر هست در دسترس عموم نیست. این جمله را ازآنجهت گفتم که سازمانهای بزرگ اطلاعاتی از دیرباز تلاش داشتهاند تا به طریقی بتوانند مافیضمیر افراد را بخوانند و هم بتوانند بر آن اثرگذار باشند اگر آنها توفیقی در این خصوص داشتهاند هنوز برای عموم مکشوف نیست، اما اینچنین هم نیست که بههیچوجه نتوانیم به شناخت آدمها نائل آییم. پس با فرض نسبیت بقیه سخن را ادامه میدهیم:
- ظاهر و آرایش افراد: اولین قضاوت ما در مورد افراد در همان لحظات اول مواجهه شکل میگیرد. تمیزی و نظم ظاهری و نوع پوشش بخشی از هویت فرد را آشکار میسازد. کسی که آرایش و پوششی خلاف هنجارهای جامعه دارد قطعاً با فردی که در این باب معتدل رفتار میکند به لحاظ شخصیتی یکسان نیست.
- گفتار فرد: گفتار چهره دوم شخصیت انسان است و نشاندهنده عیب و هنر وی. ادبیات بهکاررفته، لحن و بلندای صدا همگی بهنوعی حکایت از ضمیر فرد دارند.
آدمی مخفی است در زیر زبان
این زبان پرده است بر درگاه جان
- رفتار فرد: رفتارهای گوناگونی از انسان سر میزند. هر کسی ممکن است خشمگین شود اما بهصرف دیدن یک رفتار نمیتوان آن را بهعنوان صفت بارز فرد تلقی کرد. رفتاری که در طول زمان تکرار میشود مبین شخصیت فرد است، به همین جهت در فرهنگعامه هم این باور وجود دارد که برای شناخت یک فرد باید مدت مدیدی با وی معاشر بود. به قول کرمانیها تا با کسی یک من نمک نخوری نمیتوانی او را بشناسی. مطلب مهم دیگر بررسی رفتار فرد در موقعیتهای سخت و خستهکننده است، جایی که فشار آنچنان است که امکان ظاهرسازی را از فرد سلب نموده و درنتیجه خودِ واقعی را به نمایش میگذارد از همین روست که توصیه میشود افراد را به هنگام سفر بشناسید. این توصیه در قدیم مصداق بارزتری داشته چراکه سفرها عموماً با مشقت و سختی همراه بوده و لذا امکان تظاهر و نمایش کمتر میشده است. یک نکته مهم دیگر این است که فرد با اشخاصی که هیچ نفع و ضرری برای او ندارند چگونه رفتار میکند، جوهر شخصیت در این رفتار نهفته است.
- دوستان و اطرافیان فرد: ازآنجاکه کبوتر با کبوتر و باز با باز میپرد، لذا دقت در دوستان و اطرافیان شخص هم میتواند در شناخت وی مؤثر باشد. یک فرد سالم با یک فرد خلافکار دوست نمیشود. وقتی دو فرد نامتجانس را در کنار هم دیدید بهاحتمالزیاد وجه اشتراکی دارند که ممکن است در وهله اول از نگاهها دور مانده باشد.
آن حکیمیگفت دیدم هم تکی
در بیابان زاغ را با لکلکی
در عجب ماندم بجستم حالشان
تا چه قدر مشترک یابم نشان
چون شدم نزدیک من حیران و دنگ
خود بدیدم هر دوان بودند لنگ
- شناخت از روی رفتار وی در شبکههای اجتماعی: امروزه بسیاری از افراد در شبکههای اجتماعی بهانحاءمختلف فعال هستند. با پیگیری دوستان مجازی، مطالبی که منتشر میکنند، مطالبی که میخوانند و تأیید و تکذیبها (لایک و دیسلایک) رد بارزی از شخصیت خود بهجای میگذارند.
- خانواده: گرچه در یک خانواده میشود افرادی را با دو شخصیت و مرام کاملاً متضاد مشاهده کرد اما بازهم توجه به خانواده فرد میتواند برخی گرهها را در شخصیت وی بازنمایی کند.
- نوع مطالعات و کتابهایی که میخواند: نیاز به توضیح نیست که این مقوله هم در نمایش ضمیر فرد اهمیت بسیار دارد. کسی که کتابهای فلسفی میخواند با آنکه اصلاً کتاب نمیخواند نمیتوانند یکسان باشند.
- علایق فرد: در این مورد هم واضح است که علایق و سرگرمیهای شخص میتواند نمودی از شخصیت وی باشد. آنکه دوست دارد آخر هفته را در یک مهمانی بزرگ باشد با آنکه ترجیح میدهد در یک کلبه جنگلی تعطیلاتش را سپری کند شخصیت یکسانی ندارند.
- اعتماد به غریزه: وقتیکه هیچ راه روشن و واضحی برای شناخت افراد نداریم چارهای جز اعتماد به غریزه نیست. در بسیاری مواقع ما بدون آنکه دلیل روشنی داشته باشیم از کسی خوشمان یا بدمان میآید. ممکن است آگاهانه نتوانیم توضیحی برای آن بیابیم ولی احتمالاً قوه فاهمه انسان در طی نسلها به علائمی دست یافته که در ضمیر ناخودآگاهش میتواند او را به شناخت دوست و دشمن هدایت کند. تأکید میشود که اعتماد به غریزه درجایی است که هیچ راه دیگری برای شناخت نباشد.
نکته 1: من در مورد شخصیت شناسی، تیپولوژی و رفتارشناسی به مفهوم آکادمیک آنها صحبت نمیکنم و حرفهایم را تحت عنوان آدمشناسی میزنم. شاید در مواردی به معنای دقیق یک اصطلاح هم نظر داشته باشم اما هدفم کلاً این است که ابزاری ساده و ابتدایی جهت نظم دادن به تعاملات روزانه با افراد دوروبرمان ارائه کنم.
نکته 2: در مورد شخصیت شناسی و رفتارشناسی مطالعات بسیاری در سطح آکادمیک انجام یافته است و نیز روشهایی برای شناخت شخصیت ایجاد شده و در مواردی همچون گزینش استخدامی به کار گرفته میشوند. شاید این سؤال مطرح شود که از این موارد در زندگی روزمره چه استفادهای میشود کرد؟ به نظر میرسد که آشنایی با این مباحث به شرطی میتواند مفید باشد که فرد آگاهانه از تعمیم استنباطهای خود اجتناب کند، در غیر این صورت منجر به نتایج اشتباه میگردد. فایده آنهم صرفاً گسترش محدوده نگاه میتواند باشد والا برای شناخت افراد در زندگی روزمره نمیتوان از آنها تست گرفت.
نکته 3: چه صفاتی برای ارزیابی شخصت مهمتر هستند؟ پاسخ این سؤال بستگی به نیت فرد از این کار دارد. برای شناخت یک دوست، یا شریک زندگی همه صفات ارزش یکسانی ندارند. بهطورکلی شاید بتوان صفات رواننژندی (عصبانیت)، مسئولیتپذیری، همدلی (قدرت درک دیگران) را مهم تلقی کرد، اما هر کس مطابق با ملاکهای خودش میتواند موارد دیگری را به اینها بیفزاید.
و نکته آخر اینکه در قضاوت در مورد شخصیت افراد بسیار محتاط باشید چراکه:
توان شناخت به یک روز در شمایل مرد
که تا کجاش رسیده است پایگاه علوم
ولی ز باطنش ایمن مباش و غره مشو
که خبث نفس نگردد به سالها معلوم