ارتباط و گفتگو با دیگران، بخش بسیار مهمی از زندگی انسانهاست. با این حال، متأسفانه اغلب مشاهده میشود که عدم درک صحیح و دقیق حرفها و پیامها در میان افراد مشکلاتی به وجود میآورد. این مشکلات میتوانند درک نادرست، سوءتفاهمات، کاستیهای ارتباطی و حتی بروز منازعات را ایجاد کنند.
- فرزندتان حرفهای شما را درک نمیکند؟ مقصر کیست و چه باید کرد؟
- همسرتان حرفهای شما را نمیشنود؟ رازهای حلّ سوءتفاهمات در زندگی زناشویی
- کارمندتان به تذکرات شما بی تفاوت است؟ چطور با بیانضباطی در محل کار برخورد کنیم
- پیشداوری، سوگیری و بیتوجهی: موانع درک متقابل و راهکارهای غلبه بر آنها
- تکرار و بیاثر شدن پیام: چرا نصیحتها و تذکرات کارایی خود را از دست میدهند؟
- اختلاف در اولویتها، فرهنگها و زبان: چالشهای ارتباط در دنیای متنوع
- ابهام در پیام، فقدان همدلی: چرا حرفها به درستی منتقل نمیشوند؟
- کشف زبان مخاطب، تغییر نحوه بیان و استفاده از واسطه: گامهایی برای ارتباط موثر
- روش سقراطی در خدمت ارتباط: چه کنیم تا مقصودمان از زبان خود مخاطب بیان شود؟
چرا حرف مرا نمیفهمد؟ فرزندتان توصیههای شما را در مورد درس خواندن یا استفاده بیش از حد از تلویزیون و بازیهای رایانهای را به هیچ میگیرد. به همسرتان بارها در مورد کاری که شما را آزار میدهد تذکر دادهاید اما همچنان آن کار را تکرار میکند. کارمندتان را بارها به جهت تأخیرش توبیخ کردهاید اما همچنان با تأخیر حاضر میشود. در این گونه موارد شاید به استیصال برسید و با خود بگویید چرا حرف مرا نمیفهمد؟ اشکال در کجاست؟ دلایل متعددی سبب میشود که این حس به شما دست دهد که مخاطب علیرغم وجود حسن نیت در شما قادر به گرفتن پیامتان نیست و یا اگر پیام را میگیرد به آن توجه نمیکند و در عمل هیچ تغییر مطلوبی حاصل نمیشود. برخی از این دلایل عبارتند از:
- پیشداروی و سوگیری: این احتمال هست که مخاطب نسبت به شخص شما و یا موضوعی که مطرح کردهاید دارای پیشداوری و سوگیری باشد در نتیجه صرف نظر از این که محتوای پیام چه باشد به طور پیش فرض با آن مخالفت میکند؛ مثلاً همسرتان به علت دلخوریهایی که در طول زمان انباشته شدهاند علاقهاش را به شما از دست داده و نسبت به شما گارد دارد، ولی از آنجائی که امکان مطرح کردن دلایل دلگیر شدن از شما را ندارد این حس منفی را با بیتوجهی به درخواست فعلی شما بروز میدهد. کارمندتان از میزان حقوقش راضی نیست و از طرفی میداند که طرح موضوع و صحبت درباره آن به نتیجهای نخواهد رسید لذا در جاییکه بتواند و مطمئن باشد که مخالفت و کارشکنیاش موجب اخراج نمیشود این کار را خواهد کرد؛ به عبارت دیگر بیتوجهی به خواست شما و مخالفت عملی با آن در لایههای دیگری از احساسات و ناخودآگاه فرد برنامه ریزی شده است و ارتباط مستقیمی با موضوع مورد درخواست ندارد.
گاهی هم پیشداوری راجع به شخص شما نیست بلکه به موضوعی که طرح کردهاید مربوط میشود. بعنوان مثال فرزندتان رژیم غذایی ناسالمی دارد و شما میخواهید او را مجاب کنید که ترکیب غذایی سالمتری را جایگزین کند و استدلالهای منطقی و درستی را در این خصوص ارائه میدهید اما از آنجایی که وی از ابتدا نسبت به غذاهایی که شما معرفی میکنید دارای پیشداوری است کلاً استدلالهای شما را نادیده میگیرد و تلاشهای شما حکایت آب در هاون کوفتن میشود.
- تکرار و حساسیتزدایی: تکرار یک مطلب آنهم با یک شیوه اثر حساسیتزدایی دارد و لذا مورد توجه واقع نمیشود.
- نصیحت مستقیم: گاهی طرح یک درخواست ولو به صورت نصیحت باشد به نوعی انتقاد محسوب میشود و افراد به طور ناخودآگاه در برابر آن جبهه میگیرند.
- اختلاف در اولویتها: گاهی افق اولویتهای شما همجهت نیست؛ یعنی آنچه برای شما مهم تلقی میشود برای طرف مقابل بیاهمیت است و این اختلاف در حدی است که ترجیح میدهد حتی به قیمت رنجش شما اولویت خود را حفظ کند.
- اختلاف در فرهنگها و زبان: یکی از دلایل اصلی عدم درک صحیح حرفها، اختلاف در زبان و فرهنگ است. هر فردی با توجه به زمینه فرهنگی، آموزشی و تجربیات خود، مفاهیم و کلمات را به شکلی خاص درک میکند. این اختلافات میتوانند بر مبنای سن، جنسیت، تعلیم و تربیت، اندیشهها و باورها شکل بگیرند.
- ناشناخته بودن شیوه بیان: برخی افراد ترجیح میدهند که مقصود خود را با استعاره و تمثیل نشان دهند و گروهی طرح مستقیم درخواست را قابل فهم تلقی میکنند. عدم توجه به این واقعیت میتواند عامل سوءتفاهم و عدم درک متقابل گردد.
- ابهام در پیام: گاهی خود پیام مبهم و چندپهلوست و طبعاً برای مخاطب ممکن است قابل درک نباشد.
- فقدان همدلی: اگر شخص نتواند خود را جای طرف مقابل بگذارد و با کفشهای او گام بردارد ارتباط کلامی مؤثر شکل نمیگیرد و موجب اختلال در روابط اشخاص میگردد.
راهکار چیست؟
در مواجهه با کسی که حس میکنید حرف شما را درک نمیکند میتوانید راهکارهای زیر را مدنظر داشته باشید:
- کشف زبان مخاطب: باید دقت کنید که واژهها و عباراتی که برای بیان مقصود خود استفاده میکنید چه معنایی برای مخاطب دارد آیا مفهومی که وی از پیام شما درک میکند همانی است که منظور شماست و یا اینکه اصلاً مقصود شما را اشتباه متوجه میشود.
- کشف سیستم فکری، باورها و سوگیری مخاطب: با دقت و تفحص در سیستم فکری و باورهای مخاطب و پی بردن به سوگیریها و تعصبات ذهنی وی میتوانید موانع انتقال صحیح پیام را کشف کنید.
- شفافسازی: شاید لازم باشد که پیام و خواست خود را به طور شفافتر بیان کنید تا مخاطب قادر به درک آن باشد.
- تغییر نحوه بیان: گاهی لازم است شیوه بیان خواست خود را تغییر دهید مثلاً بهجای اینکه به طور شفاهی خواست خود را تکرار کنید آن را به صورت نامه و مکتوب به اطلاع مخاطب برسانید و یا بهجای اینکه مثلاً به طور مستقیم از مضرات سیگار برای فرزندتان صحبت کنید او را به بخش بیماران ریوی که به خاطر استعمال دخانیات دچار سرطان شدهاند ببرید تا به طور ملموستری خطر را درک کند.
- استفاده از فرد واسط: ممکن است مخاطب نسبت به صحبتهای شما حساسیتزدایی شده باشد و آن را جدی نگیرد شاید لازم باشد از فرد دیگری برای طرح خواسته خود کمک بگیرید این کار باعث میشود پیام با زبان دیگری مطرح شود و عادی و پیش پا افتاده جلوه نکند.
- گرفتن پاسخ از زبان خود مخاطب (روش سقراطی): اگر بتوانید کاری کنید که خواست شما به عنوان ایده خود مخاطب جلوه کند و از زبان خودش بیان شود احتمال برآورده شدنش به شدت افزایش مییابد.